بررسی داستان تخته نرد به روایت شاهنامه فردوسی
آیا داستان تخته نرد به روایت شاهنامه را میدانید؟ شاهنامه فردوسی از کتاب های حماسی و معروف ایران و جهان است. کتابی که 30 سال از عمر فردوسی، به آن اختصاص داده شد. شاهنامه فقط یک اثر ادبی و حماسی نیست بلکه به علت عقبه تاریخی که دارد، بسیار مورد توجه تاریخ دانان نیز میباشد. با کلبه تخته نرد همراه باشید.
داستان تخته نرد به روایت شاهنامه هر چند کوتاه اما به زیبایی به تصویر کشیده شده است. بازی تخته نرد و شطرنج رقابت نرم بین دو کشور ایران و هند بود.
داستان های کهن زیادی در شاهنامه دیده میشود؛ که بعضی از آن ها اغراق گونه و بعضی به اصل وقایع تاریخی نزدیک تر هستند. یکی از داستان های تاریخی و جالب، داستان تخته نرد به روایت شاهنامه میباشد. بر اساس این داستان، ساخت بازی تخته نرد، به خاطر کَل کَل بین دو کشور شروع شد؛ رقابتی که با بازی شطرنج شروع شد و به اختراع تخته نرد توسط ایرانیان ختم شد.
داستان تخته نرد در شاهنامه
داستان تخته نرد و شطرنج، یک جنگ نرم یا به بیانی دیگر مناظره هوش و دانش بین دو کشور ایران و هندوستان است. فردوسی، داستان را این گونه روایت میکند.
چنین گفت موبد که یک روز شاه به دیبای رومی بیاراست گـاه
همه کـاخ پر موبد و مرزبان ز بلخ و ز بامین و ز کرزبـان
چنین آگهی یافت شاه جهان ز گفتــار بیـــدار کـارآگهـان
که آمــد فرستـاده شــاه هنـد ابا پیل و چتر و سواران سند
شتـروار بارست با او هــزار همـی راه جوید بـر شهـریار
همانگه چـو بشنید بیدار شــاه پذیـره فرستاد چنـدی سپـاه
فرستادن شطرنج به ایران
بر اساس روایت شاهنامه، روزی از جانب پادشاه هندوستان، “رای” هندی، برای پادشاه وقت ایران، خسرو انوشیروان، هدایای بی نظیری به همراه یک نامه و یک تخته شطرنج ارسال شد.
چـو آمــد بر شهریار بــزرگ فــرستاده نامـدار و ستــرگ
برسم بزرگــان نیایش گـرفت جهـان آفرین را ستـایش گرفت
گهر کـرد بسیار پیشش نثـار یکی چتر و ده پیل با گوشوار
بیاراسته چتـر هنـدی به زر بـدو بافته چنـد گونه گهـــر
سر بار بگشـــاد در بارگاه بیاورد یک سـر همه نزد شـاه
فراوان ببار اندرون سیم و زر چه از مشک و عنبر چه از عود تر
ز یاقوت و الماس وز تیغ هند همه تیغ هنـدی سراسر پرنـد
ببردند یک سر همه پیش تخت نگـه کرد سـالار خورشید بخت
بیـاورد پس نامهای بر پـرند نبشته بنوشین روان رای هنـد
یکی تخت شطرنج کرده برنج تهی کرده از رنج شطرنج گنـج
پادشاه هند در نامه ای، پادشاه ایران را به نبردی دوستانه دعوت میکند. “رای” هندی گفت، اگر انوشیروان و درباریان او معمای بازی شطرنج و حرکت مهره های آن را حل کنند، از آن به بعد به ایران خراج خواهد داد.
در عوض اگر کسی نتواند روند بازی مهره های شطرنج را حدس بزند، ایران باید هر سال به هند خراج دهد. زیرا هندی ها از نظر دانش برتری خواهند یافت.
ادامه ماجرا:
بیـاورد پیغام هنـدی ز رای که تا چرخ باشد تو بادی به جای
کسی کو بدانش برد رنج بیش بفـرمای تا تخت شطرنج پیش
نهند و ز هر گونه رای آورند که این نغز بازی به جای آورند
بدانند هر مهرهای را به نام که گوینـد پس خانه او کـدام
پیـاده بدانند و پیـل و سپاه رخ و اسب و رفتار فرزین و شاه
گر این نغز بازی به جای آورند درین کـار پاکیـزه رای آورنـد
همان باژ و ساوی که فرمود شاه به خوبــی فـرستم بران بارگـاه
وگـر نامداران ایــران گروه ازین دانـش آیند یک سر ستـوه
چو با دانـش ما ندارند تاو نخواهند زین بوم و بر باژ و ساو
همان باژ باید پذیرفت نیز که دانـش به از نامبردار چیـز
حل معما مهره ها توسط بوزرجمهر
ادامه داستان تخته نرد به روایت شاهنامه را دنبال نمایید. شکست در این چالش برای انوشیروان سخت میشد، او از درباریان خواست تا با همفکری این معما را حل کنند. در نهایت وزیر حکیم و باهوش انوشیروان، یعنی بوزرجمهر(بزرگمهر)، گفت که راز بازی شطرنج را مییابد. یک روز و شب طول کشید تا توانست حرکت مهره های آن را حدس بزند.
نهادند شطـرنج نزدیک شاه به مهره درون کرد چندی نگاه ببینی
چـو یابی به بازیــش راه رخ و پیــل و آرایـش رزمگــاه
بدو گفت یک هفته ما را زمان ببــازیم هشتـم به روشـــن روان
رد و موبـدان نماینـده راه برفتند یک سر به نزدیک شـــاه
یکی گفت وپرسید ودیگرشنید نیـاورد کــس راه بــازی پدیـد
برفتند یکسـر پر آژنگ چهر بیــامد بر شـــاه بوزرجمهـر
بیـاورد شطرنج بوزرجمهــر پـر اندیشه بنشست و بگشاد چهـر
بدو گفت کای شاه پیروزبخت نگه کردم این مهره و مشک و تخت
به خوبی همه بازی آمد به جا به بخت بلنـد جهان کد خــدای
ز گفتار او شاد شد شهریار ورا نیک پـی خواند و به روزگــار
چه شد که تخته نرد اختراع شد؟
سپس وزیر اعظم، برای جبران کار پادشاه هند، یک بازی جدید به نام تخته نرد( نردشیر) را اختراع کرد و به هندوستان فرستاد. هدف این بود که هوش و خرد ایرانیان را به رخ پادشاه هندوستان بکشد. بوذرجمهر از آن ها خواست راز بازی را حل کنند؛ اما پادشاه هند و درباریان او، بعد از مدتی تلاش، شکست را پذیرفتند.
نهـادیم بر جای شطرنج نــرد کنـون تا به بازی که آرد
نبرد زچیزی که دید این فرستاده رنج فرستد همه رای هندی به گنج
چو آمد ز ایران به نزدیک رای برهمن بشــادی ورا رهنمـای
ابا بار با نامـه و تخت نــرد دلـش پر ز بـازار ننگ و نبـرد
ز شطرنج و ز راه و ز رنج رای بگفت آنچه آمد یکایک به جـای
ز گفتار او شد رخ شاه زرد چو بشنید گفتار شطرنج و نـرد
زمان خواست نامور هفت روز برفت آنک بودند دانـش فروز
بهشتم چنین گفت موبد به رای که این را ندانـد کسی سر ز پای
تحلیل جالب میان تخته نرد و شطرنج هم شنیدن دارد. در شطرنج، بازی کاملا بر اساس هوش و استراتژی عقلی میباشد؛ اما ویژگی که باعث برتری جالب تخته نرد میشود، وارد کردن تقدیر به بازی است. در این بازی فقط ذکاوت فرد مهم نیست، بلکه تقدیر هم در برد و باخت نقش دارد. و این یعنی تخته نرد واقعیت زندگی، یعنی دست تقدیر، را در خود جای میدهد.
داستان تخته نرد به روایت شاهنامه ، بیش از صد بیت میباشد. آنچه در بالا خواندید گزیده ای از این داستان است. جهت دریافت اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.